کاش یه مزرعه داشتم که هروقت دلم از آدما میگرفت میرفتم اونجا خلوت میکردم و واسه خودم چند روزی تنهایی زندگی میکردم..بعضی وقتا بعضی آدما کاری میکنن که از زندگی سیر بشی...خیییییلی دلم تنهایی میخواد..
خودم و خودش بایه آسمون پراز ستاره و یه هلال ماه..کنار یه آتیش که حرارتش گرمم کنه و دیدن شعله هاش آرومم کنه...
صبح ها غرق لذت بشم از شنیدن صدای پرنده ها...آب دادن به گلدونا و حرف زدن با گلها
خوردن یه چای گرم کنار پنجره و تماشای انعکاس نور خورشید رو شبنم های نشسته رو گلای باغچه....
برچسب : نویسنده : dookhtarekavir بازدید : 87